ماسهها دانهدانه میافتند
زندگی نرمنرم میمیرد
شیشهی نیمهخالی خشدار
نمنمک رنگ مرگ میگیرد
ماسهها دانهدانه در شیشه
اشکها قطرهقطره بر گونه
لب به لبهای هم گذاشتهاند
روز و شب این دو جام وارونه
مرگ در دوردست منتظر است
سایهها خواب دیدهاند انگار
کاش دستی مرا بچرخاند
ماسهها ته کشیدهاند انگار
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
https://rozblog.com/user/khahar.jpg
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت